اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جامع

نویسه گردانی: JAMʽ
جامع. [ م ِ] (اِخ ) یکی از نامهای خدای تعالی . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۴ ثانیه
جامع سبزوار. [ م ِ ع ِ س َ زِ ] (اِخ ) مسجدی است در سبزوارکه گویند خواجه علی مؤید آخرین حکمران سربداریه که معاصر امیر تیمور بوده و به خدمت ...
جامع دماوند. [ م ِ ع ِ دَ وَ ] (اِخ ) مسجدی است در دماوند که تاریخ بنای مسجد اصلی معلوم نیست ولی در ستون طرف راست محراب نوشته شده که ا...
جامع خلوتیه . [ م ِ ع ِ خ َ وَ تی ی َ ] (اِخ ) این مسجد در محل التقاء شارع برمونی و شارع خلیج مصری بر جانب قنطره سنقر واقع شده است . یکی ا...
جامع دامغان . [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان آرد: دومسجد بسیار قدیمی در دامغان هست که هریک را میتوان جامع گفت . یکی که قدیمتر و معرو...
جامع اصفهان . [ م ِ ع ِ اِ ف َ ] (اِخ ) مسجد قدیمی بزرگی است در اصفهان . مؤلف مرآت البلدان آرد: در این شهر مسجدی که آن را جامع توان گفت م...
جامع جاولیه . [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) دو مسجداست یکی در غزه و دیگری در خلیل که آنها را امیرسنجر جاولی بنا کرده است . (از تاریخ المساجد الاثریه ص ...
جامع باقولی . [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) منسوب به علی بن حسین بن علی ضریر اصفهانی . مکنی به ابوالحسن . یکی از بزرگان علماء نحو و ادب عربی است . برا...
جامع بایزید. [ م ِ ع ِ ی َ ] (اِخ ) مسجد جامعی است در استانبول . این جامع را سلطان بایزید پسر محمد فاتح که از سلاطین بزرگ عثمانی (1482 - 1512...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۶ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.