جامع
نویسه گردانی:
JAMʽ
جامع. [ م ِ ] (اِخ ) ابن صَبیح از روات است . عبدالغنی ابن سعید او را در زمره ٔ مشتبهان آورده گوید: وی ضعیف است . (از لسان المیزان ).
واژه های همانند
۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
جعماء. [ ج َ ] (ع ص ) ناقه ٔ کلانسال دندان ریخته . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (در مذکر اجعم گفته نمیشود). || (اِ) دبر. کون . (منتهی الارب ...