اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جامع

نویسه گردانی: JAMʽ
جامع. [ م ِ ] (اِخ ) ابن طولون . مسجد معروفی است در مصر که امیر ابوالعباس احمدبن طولون آن رابنا کرده و صد و بیست هزار دینار صرف بناء آن شد.
یاقوت حموی در سبب بنای این جامع از قضاعی آرد: مردم مصر نزد احمدبن طولون از کوچکی جامع شکایت بردند. او فرمان داد که بر بالای جمل یشکربن جزیله مسجدی بنا کنند و طرح آن بسال 264 هَ .ق . ریخته شد و بسال 266 هَ .ق . بنای آن بپایان رسید. (از معجم البلدان ). سومین مسجدی است که برای اقامه ٔ جمعه و جماعت در مصر بنا شده است ، و آن از قدیمترین جوامع است که شکل و هیأت بزرگ اصلی خود را محفوظ داشته و از بزرگترین مساجد قدیمی است . مساحت آن شش افدنه و نصف افدنه است و شش دردارد. از لحاظ فنی ساختمان آن اثر گرانبهائی از معماری آن عصر بشمار است . (از تاریخ المساجد الاثریه ص 32ببعد). و رجوع به تاریخ المساجد الاثریه ص 32 ببعد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
جامع. [ م ِ ] (اِخ ) ابن علی بن الحسن بیهقی . مکنی به ابوعلی از محدثین است . صاحب دیوان بیهق درباره ٔ وی چنین آرد: او را مولد ده ششتمد بود...
جامع. [ م ِ ] (اِخ )ابن القاسم . محدث است . او از عبداﷲبن محمدبن عمروبن الجراح و محمدبن سهل العطار از وی روایت کند. دارقطنی سند او را ضعیف ...
جامع. [ م ِ ] (اِخ ) (...ابن المطلب ). مسجد جامعی است در بغداد. رجوع به حاشیه ٔ شدالازار مصحح مرحوم قزوینی ص 311 شود.
جامع. [ م ِ ] (اِخ ) ابن مکی .یکی از خوانندگان مشهور دوره ٔ رشید است . وی تمام دستگاهها و مقامها را بخوبی میدانست و آوازی نیک و رساداشت : او ...
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: اوپمَند (اوپ از سنسکریت: اوپَدهی= جمع + «مند») چیوانمند (چیوان از اوستایی: چینوَنت= جمع + «مند») بومَن وَر (ب...
ام جامع. [ اُم ْ م ِ م ِ ] (ع اِ مرکب ) سفینه . کشتی . (از المرصع).
جامع ری . [ م ِ ع ِ رَ ] (اِخ ) مسجدی بود در ری قدیم . مؤلف مرآت البلدان آرد: در زمان خلافت منصور عباسی مهدی برادر این خلیفه که از جانب ...
جامع قم . [ م ِ ع ِ ق ُ ] (اِخ ) مسجد جمعه ٔ قم . این مسجد را ابوالصدیم حسین بن علی آدم اشعری بنا کرده و بگفته ٔ سیاحان در هیچ جا مسجدی که م...
جامع طوس . [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) مسجدی است در طوس . این جامع را حسن بن علی بن اسحاق ملقب به نظام الملک وزیر آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی بنا کر...
جامع مرو. [ م ِ ع ِ م َرْوْ ] (اِخ ) یاقوت چنین آرد: در مرو دو جامع هست که یکی جامع حنفیه و دیگری جامع شافعیه است و هر دو در یک حصار قرار گر...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۶ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.