اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جام نوشیدن

نویسه گردانی: JAM NWŠYDN
جام نوشیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از شراب خوردن . (آنندراج ). باده خوردن . می زدن . جام پیمودن . جام زدن . جام خوردن :
مرا کین دولت امروز است در چنگ
بدولت چون ننوشم جام گلرنگ .

امیرخسرو (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.