اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان شکار

نویسه گردانی: JAN ŠKAR
جان شکار. [ ش ِ ] (نف مرکب ) شکارکننده ٔ جان . گیرنده ٔ جان . جان شکر. (فرهنگ ضیاء) : زلفش کمند دلبند و غمزه اش ناوک جان شکار. (سندبادنامه ص 237).
نبود شگفت اگر ملک الموت خوانمش
از بسکه هست چون ملک الموت جان شکار.

قاآنی (از فرهنگ ضیاء).


|| (اِخ ) عزرائیل . (فرهنگ ضیاء). و رجوع به جان شکر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.