اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جای فلان خالی

نویسه گردانی: JAY FLAN ḴALY
جای فلان خالی . [ ی ِ ف ُ ] (جمله ٔ دعایی ) جای فلان پیدا. جان فلان سبز. (بهار عجم ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
عمریست که شد دیدن روی تو خیالی
چون نقش نگین در نظرم جای تو خالی .

مرتضی قلیخان (از بهار عجم ) (آنندراج ).


جایت ای پروانه خالی کامشب از ناز و نیاز
در میان ما و جانان خوش حکایتها گذشت .

محسن تأثیر (ایضاً).


یک سینه ندیدیم که بی داغ تو باشد
ای آتش سوزان همه جا جای تو خالیست .

امتی (ایضاً).


دگر امشب کجا رفتی بقربان سر و پایت
که جای سینه ٔ گرمست خالی بودن جایت .

قزلباش خان امید (ایضاً).


خزان رسید وحریفان نشسته اند بخاک
بجز شراب که جایش ببوستان خالی است .

محمدقلی سلیم (ایضاً).


رجوع به جای فلان پیدا و جان فلان سبز، شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.