جأج
نویسه گردانی:
JAJ
جأج .[ ج َ ءَ ] (ع مص ) استادن از بددلی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جاج . (اِخ ) نام شهری در ترکستان . (فرهنگ لغات شاهنامه ). چاچ : سپهدارترکان از آن روی جاج نشسته به آرام بر تخت عاج . فردوسی .پادشاه جاج ...
جاج نگر. [ ن ِ گ َ ] (اِخ ) نام شهری است در هندوستان . (برهان ). غیاث بنقل از سراج نویسد: بدین نام شهری در هند نیست بالفعل . ظاهراً همین «ج...