اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جأر

نویسه گردانی: JAR
جأر. [ ج َءْرْ ] (ع اِ و ص ) گیاه انبوه . || مرد سطبر. || غیث جأر؛ بسیارباران . || (مص ) فریاد و زاری کردن در دعا. (از منتهی الارب ). زاری کردن . (ترجمان علامه جرجانی ). || بانگ کردن گاو. || دراز شدن گیاه . || درازگیاه شدن زمین . (از منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ایل جار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غوغا و غلبه بردن . مردم غوغا از دهی بر مردم ده دیگر غلبه بردن . حَشَر کشیدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
جار ذی القربی . [ رِ ذِل ْ ق ُ با ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) همسایه ٔ خانه ای که با خانه ٔ تو پیوسته است . همسایه ٔ خویشست . (مهذب الاسماء).
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.