 
        
            جبر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        JBR
    
							
    
								
        جبر. [   ] (اِخ ) دهی  از دهستان  بلوک  شرقی  بخش  مرکزی  شهرستان  دزفول  است . این  ده  در پانزده هزارگزی  جنوب  دزفول  و پانزده  هزارگزی  جنوب  راه  شوسه ٔ شوش  بدزفول  واقع شده  و محلی  است  دشت  و گرمسیر و مالاریایی  و صد تن  سکنه  دارد و آب  آنجا از رودخانه ٔ دز تأمین  میشود و محصول  آن  غلات ، برنج  و کنجد و شغل  اهالی  زراعت  و راه  آن  مالرو است . ساکنان  آن  از طائفه ٔ عشایر بختیاری  هستند. (فرهنگ  جغرافیایی  ایران  ج  6).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اصحاب  جبر. [ اَ ب ِ ج َ] (ترکیب  اضافی ، اِ مرکب ) پیروان  مذهب  فلسفی  جبر. جبریة. جبریان . جبریون ، در مقابل  قدریون  : از پی  احیاء شرع  و معرفت  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر و مقابله . [ ج َ رُ م ُ ب َ / ب ِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب  عطفی ، اِ مرکب ) علمی  است  از فنون  حساب  که  دانسته  میشود بآن  بسیاری  از مجهولات  عددیه ...