اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جبین بوسیدن

نویسه گردانی: JBYN BWSYDN
جبین بوسیدن . [ ج َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از اظهار محبت و دوستی کردن . || در این بیت کنایه از اظهار عجز و حقارت کردن :
تو آن گلی که مه آسمان جبین توبوسد
ملک ز سدره فرودآید و زمین تو بوسد.

فغانی شیرازی (از ارمغان آصفی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.