جحط
نویسه گردانی:
JḤṬ
جحط. [ ج َ ] (ع صوت )کلمه ای است که بدان گوسپندان را زجر کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ذیل اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
جهت . [ ج َ هََ ] (ع اِ) رجوع به جهة شود.
این واژه عربی است و پارسی آن، واژه ی پهلوی آرَک می باشد
جهت (سمت): همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سو (دری) آرک ārak (پهلوی) آلک ālak، ارن oron، آوخس āvaxs (سغدی) جهت (برای. مانند جهت تماس). ***فانکو ...
شش جهت . [ ش َ / ش ِ ج َ هََ ] (اِ مرکب ) جهات سته . شش طرف ؛ یعنی پیش و پس و چپ و راست و بالا و پایین . (ناظم الاطباء). پیش و پس و چپ و راس...
یک جهت . [ ی َ / ی ِ ج َ هََ ] (ص مرکب ) که دارای جهت واحد باشد. || یکتادل . صافی دل . یکدل . بی تردید و مصمم وبا نیت جزم : بر این عزم از ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بی جهت . [ ج َ هََ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) بی سبب و بدون دلیل . بیهوده . (ناظم الاطباء). بی علت .
همسویی سیاسی بین دو و یا چند دولت. رک به قانون قزوینی نوشته محمد شفیع قزوینی: چنانچه قرار دولت ایشان چنان است اشیاء غیر را در مملکت خود راه نمی دهند م...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.