اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جدا افتادن

نویسه گردانی: JDʼ ʼFTADN
جدا افتادن . [ ج ُ اُ دَ ] (مص مرکب ) دور افتادن . جدا ماندن . دور ماندن :
میکند از دیده ٔ یعقوب روشن خانه را
تا ز یوسف بوی پیراهن جدا افتاده است .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.