جذاب
نویسه گردانی:
JḎʼB
جذاب . [ ج َذْ ذا ] (ع ص ، اِ)جذب کننده . بسیار جذب کننده . بجانب خود کشنده . (ناظم الاطباء). قیاساً صیغه ٔ مبالغه از جذب به معنی کشیدن است . سخت کشنده . کشنده . (یادداشت مؤلف ). گیرا. جلب کننده . آنچه یاآنکه سخت توجه مردم را بخود جلب کند.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
جذاب . [ ج َ ] (ع اِ) مرگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). علم است مرگ را. (از قطر المحیط). منیة. زیرا نفوس را جذب میکند. (از اقرب الموارد).
جذاب . [ ج ِ ] (ع اِ) پیه خرمابن یا پیه سخت از آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). شحم خرما یا سخت از آن . (از اقرب الموارد) (قطر المح...
جذاب: همتای پارسی این واژه ی عربی در زبان های باستانی، اینهاست: زاوین (مانوی: zaven). رامانیگ (پارتی: ramanig). هاکسو (سنسکریت: bhāks: جذب با پسوند «ا...