اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جذم

نویسه گردانی: JḎM
جذم . [ ج َ ] (ع اِ) اصل مردم و جز او. (مهذب الاسماء). اصل و بن هرچیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصل . (المنجد). جِذم . (منتهی الارب ) (المنجد). || روییدن گاه . منبت . (از المنجد). جِذم . (المنجد). ج ، اَجذام و جُذوم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به جِذم شود. || بن دندان . (مهذب الاسماء). || بن درخت و کونه ٔ درخت . (مهذب الاسماء). || (مص ) بریدن . (از منتهی الارب ). بریدن و قطع کردن . (ناظم الاطباء). بشتاب بریدن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || بریده شدن دست و افتادن سرانگشتان . (از منتهی الارب ). بریده و بریده دست شدن . || بیماری جذام پیدا کردن . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جزم کردن . [ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیت استوار کردن . قطع کردن . دل نهادن بر : عزم کردم و نیت جزم که بقیت عمر فرش هوس درنوردم . (گلستان...
جزم اندیشی عبارت است از اندیشه ای محدود تفکری با علم کم که دنیا را ساده و بدون پیچیدگی می بیند افراد جزم اندیش را می توان عوام مردم دانست زیرا که علم ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.