اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جذم

نویسه گردانی: JḎM
جذم . [ ج ِ ] (ع اِ) اصل و بن هر چیز. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). اصل هر چیز مانند اصل دیوار و جز آن . (قطرالمحیط). بیخ هر چیز و اصل عمارت . (از غیاث اللغات ). جَذم . (منتهی الارب ) (المنجد). رجوع به جَذم شود.
- جذم الاسنان ؛ منابتها. (ذیل اقرب الموارد).
- جذم القوم ؛ اصل قوم . (از ذیل اقرب الموارد). و در حدیث حاطب : «لم یکن رجل من قریش الا له جِذْم بمکة»، مقصود اهل و عشیرة است . (ذیل اقرب الموارد).
- رجل جذم ؛ تهافتت اطرافه من الجذام . (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جزم کردن . [ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیت استوار کردن . قطع کردن . دل نهادن بر : عزم کردم و نیت جزم که بقیت عمر فرش هوس درنوردم . (گلستان...
جزم اندیشی عبارت است از اندیشه ای محدود تفکری با علم کم که دنیا را ساده و بدون پیچیدگی می بیند افراد جزم اندیش را می توان عوام مردم دانست زیرا که علم ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.