جربزة
نویسه گردانی:
JRBZ
جربزة. [ ج َ ب َ زَ ] (ع مص ) کربز گردیدن . (منتهی الارب ). || فریبندگی و بازندگی و مقابل آن بلاهت است و وسط هر دو حکمت چنانچه در علم اخلاق مبین شده است . (از آنندراج ). فریفتن و گول زدن . (دزی ج 1 ص 181). || رفتن . || منقبض شدن . || ساقط گردیدن .(از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از قطر المحیط). || برافتادن . (منتهی الارب ). لغتی است در جرفز. (متن اللغة). شاید همه معانی احتمالی باشد به این معنی که جربزة به معنی رفتن یا منقبض شدن و ساقط گردیدن و برافتادن باشد. || (اِ) کسی که در فساد انداختن میان مردم کوشش کند. (از متن اللغة).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
جربزة. [ ج ُ ب ُ زَ ] (معرب ، اِمص ) جربزه . کربزی . (یادداشت مؤلف ). || استعداد اداره کردن کار یا افراد مؤسسه یا اداره ای ، معرب از کربز و ک...
جربذة. [ ج َ ب َ ذَ ] (ع مص ) نوعی از رفتار شتر و اسب ، یا آن گران دویدن آن است ، یا نزدیک گردیدن سر سم به زمین و بلند گردیدن آن . (منتهی ...
عبدالکریم جربزهدار (زادهٔ ۲۰ آذر ۱۳۳۰) نویسنده، پژوهشگر حوزه تاریخ و ادبیات ایران و مدیر انتشارات اساطیر است. او متولد شهرستان بروجرد میباشد. وی در ...