جرو
نویسه گردانی:
JRW
جرو. [ ] (اِخ )ابن جابر... وی از شیوخ ابوبکربن عبدالرحمان بن حارث بن هشام است . ابن حبان گوید: او از ثقات بشمار است ومراسیل روایت کند. (از الاصابة فی تمییز الصحابة).
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
جر و بحث کردن . [ ج َرْ رُ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مجادله ٔ سخت در گفتار را بدرازاکشاندن . (از یادداشت مؤلف ). رجوع بجر و بحث شود.
جر و مر چسبیدن . [ ج ِرْ رُ م ِرْر / ج ِ رُ م ِ چ َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه خانگی . اصرار ورزیدن . نهایت الحاح کردن . سخت خواهش کردن و ب...
جر و منجر داشتن .[ ج َ رُ م َ ج َ ت َ ] (مص مرکب ) با کسی مجادلات لفظی داشتن . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به جر و منجر شود.