اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جزم

نویسه گردانی: JZM
جزم . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) امری که پیش از وقت خود آید. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). از کارها پیش از هنگام آمدن .(شرح قاموس ). || سرراست . (مقدمه ٔ لغت میرسیدشریف ص 5). || قلم راست بریده ، ضد محرف .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خط عربی ، بدانجهت که از خطحِمْیَر بریده گردیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).خط عربی پیش از آنکه [ به خط ] کوفی شهرت یابد. (ازمتن اللغة). این خطی که از حروف معجم تشکیل شده بدانجهت که از خط حِمْیَر که به خط مسند معروف بود جدا شده است . (از اقرب الموارد). || چیزی از خرقه و مانند آن که بدان فرج ناقه را پر سازند تا بر غیر بچه ٔ خود مهربان و مایل باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چیزی که فرج ناقه را با آن پر سازند تا آنرا بچه ٔ خود پندارد و بر آن مهربان باشد که آنرا دُرجه گویند. (از متن اللغة) (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جذم . [ ج َ ذَ ] (ع مص ) بریده شدن دست کسی . (از منتهی الارب ) (شرح قاموس ). || افتادن سرانگشتان کسی . (از منتهی الارب ) (شرح قاموس ). ||...
جذم . [ ج َ ذَ ] (اِخ ) زمینی است ببلاد فهم . (منتهی الارب ) (شرح قاموس ). زمینی است ببلاد فهم بن عمروبن قیس عیلان . قیس بن عیزارة هذلی خطا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.