اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جستن دل

نویسه گردانی: JSTN DL
جستن دل . [ ج َ ت َ ن ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نبضان . خفقان . زدن قلب . فروریختن دل :
بدانگه که شد هور سوی نشیب
دل شاه ترکان بجست از نهیب .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
دل جستن . [ دِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) دلجویی کردن . دلداری دادن . استمالت : از آن می خورد و زآن گل بوی برداشت پی دل جستن دلجوی برداشت . نظ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.