جسر
نویسه گردانی:
JSR
جسر. [ ج ِ] (اِخ ) یاقوت آرد: هرگاه کلمه ٔ جسر یا یوم جسر بدون اضافه به کلمه ٔ دیگر اطلاق شود مراد جسری است که درآن میان مسلمانان و ایرانیان جنگ سختی روی داد که آنرا وقعه ٔ قس الناطف و یوم الجسر گویند. (از معجم البلدان ). رجوع به ماده ٔ بعد و تاریخ سیستان ص 73 شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
جسر. [ ج َ ] (ع اِ) پل . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پل که بر رودها و انهار بندند. (غیاث اللغات از صراح و کنز و منتخب ). جِسْر. ...
جسر. [ ج ِ ] (ع اِ) ۞ پل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار). پل چوبین . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). پول . قسمی پل . (یادداشت م...
جسر. [ ج ُ س ُ ] (ع ص ،اِ) ج ِ جَسور، بمعنی دلیر بلندبالا. (منتهی الارب ).
جسر. [ ج ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِجَسور، بمعنی دلیر بلندبالا. جُسُر. (منتهی الارب ).
جسر. [ ج َ ] (اِخ )قبیله ای است از قضاعة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
جسر. [ ج َ ] (اِخ ) ابن عمروبن علةبن جلدبن مذحج . پدر بطنی است از حی مذحج . (از صبح الاعشی ج 1 ص 327).
جسر. [ ج ِ ] (اِخ ) (وقعه یا یوم ...) جنگی است که بر روی آن جسر (پلی نزدیک حیره ) میان مسلمانان از یک طرف و ایرانیان از طرف دیگر اتفاق ا...
جسر جواد. [ ج ِ رِ ج َ ] (اِخ ) که آنرا معبر جوات و جواد نیز گویند، در موضعی واقع است که رود کر و رود ارس به یکدیگر می پیوندند. سمت جنوب آن ...
جسر حسین . [ ج ِ رِ ح ُ س َ ] (اِخ ) نام محلی یا پلی به اصفهان . در ترجمه ٔ محاسن در ذکر متنزهات اصفهان آمده : قصر خصیب موضوع بر طرف جسر حسی...
جسر منبج . [ ] (اِخ ) شهرکی است [ از جزیره ] بر لب رود فرات نهاده و به حدود شام پیوسته است . (از حدود العالم ).