اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جعفر

نویسه گردانی: JʽFR
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین بن احمدبن جعفر سراج معروف به قاری بغدادی و ابن سراج مکنی به ابومحمد، (417 - 500 هَ . ق .) ادیب و شاعر و عالم قرائت و نحوو لغت و از حافظان قرآن بوده است . وی در بغداد زاده شد و در همانجا درگذشت . همچنین سفرهائی به مکه و شام و مصر کرد. از تصنیفات مشهور او: مصارع العشاق و مناقب السودان و حکم الصبیان را می توان نام برد. علاوه بر آن چندین کتاب تألیف و تنظیم کرده که از آن جمله است : کتاب خرقی در فقه حنابله که آنرا به نظم درآورد. خطیب بغدادی کتاب پنج جزئی فوائد را بر او خواند. (الاعلام زرکلی ج 2). و نیز رجوع به ابن سراج شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
جعفر برمکی . [ ج َ ف َ رِ ب َ م َ ] (اِخ )رجوع به جعفربن یحیی ... و آل برمک و برامکه شود.
جعفر عباسی . [ ج َ ف َرِ ع َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به جعفربن احمد ... شود.
جعفر عباسی . [ ج َ ف َرِ ع َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به جعفربن محمد ... شود.
جعفر عسکری . [ ج َ ف َ رِ ع َ ک َ ] (اِخ ) جعفر (پاشا)ابن مصطفی عبدالرحمن عسکری (1302 - 1355 هَ . ق .) یکی فرماندهان نظامی عراق بوده است .
طایفه ای از طوایف قشقایی که به اطراف قزوین تبعید شدند.
جعفر موسوی . [ ج َ ف َ رِ س َ ] (اِخ ) رجوع به جعفربن حسین ... شود.
جعفر شهباز. [ ج َ ف َ ش َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل در 21هزارگزی شمال باختری سکوهه و 12هزارگزی راه شوسه ٔ زاهدان به زاب...
جعفر مصحفی . [ ج َ ف َ رِ م ُ ح َ ] (اِخ ) رجوع به جعفربن عثمان ... شود.
جعفر کتانی . [ ج َ ف َ رِ ک َت ْ تا ] (اِخ ) رجوع به جعفربن ادریس ... شود.
جعفر کثیری . [ ج َف َ رِ ک َ ] (اِخ ) رجوع به جعفربن عبداﷲ .... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.