جعفر
نویسه گردانی:
JʽFR
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن حسین بن قاسم موسوی (1090 - 1158 هَ . ق .) فاضل امامی است که در اصفهان متولد شد و به گلپایگان رفت و در آنجا درگذشت . او راست : مناهج المعارف در اصول دین و رسائل و تعلیقات دیگر. (الاعلام زرکلی ج 2).
واژه های همانند
۱۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن سلمة الوراق البصری مکنی به ابوسعید. تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن سلیمان الخلال مکنی به ابوسلمه . رجوع به ابوسلمه حفص بن سلیمان شود.
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن سلیمان الصنبعی مکنی به ابوسلیمان . تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن سلیمان هاشمی مکنی به ابوعبداﷲ. تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن شهریاربن قارن پادشاه طبرستان از آل باوند دوازده سال پادشاهی کرد و در ایام دولت او خروج داعی کبیر اتفاق افتاد...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن صبیح . تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بن بدرالکثیری (متوفی 990هَ . ق .) از پادشاهان حضرموت بود وی پس از پدر به سلطنت رسید اما دیری در این مقا...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ الاسدی مکنی به ابوعبداﷲ. تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ منصور عباسی (متوفی 150 هَ . ق .) امیر موصل بود و در بغداد درگذشت و نخستین کسی بود که در مقابر قریش به خاک...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن نصر ملقب به ابوالحسن حاجب و معروف به مصحفی (متوفی 372 هَ . ق .) وزیر و ادیب اندلسی و از نویسندگان ن...