اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جعفر

نویسه گردانی: JʽFR
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن قریعبن عوف از تمیم ، از عدنان جد یکی از خاندانهای عرب جاهلی بود و به وی لقب أنف الناقه داده بودند و فرزندانش بدین نام شهره بودند و از این نام کراهت داشتند تا آنکه حطیئة گفت : قوم هم الانف و الاذناب غیرهم ... الخ .
پس لقب انف الناقه مبدل به مدح و ستایش گردید. نسبت به انف الناقه اءَنفی مشهور است . (الاعلام زرکلی ج 2).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم الحضرمی محدث است و از علی بن موسی الرضا روایت کند. شیخ طوسی نام او را در شمار رجال شیعه آورده و گفت...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن ابی الحکم از صحابه ٔ پیامبر است و برخی احادیث از او روایت کرده اند. (قاموس الاعلام ج 3).
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم (8 هَ . ق .) مشهور به جعفر طیار از صحابیان شجاع هاشمی و برادر امیرالمؤمنین علی بن ...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن ابی الفرج وزیر بویهی از خاندان بنی عبدالرحیم بوده است . (تجارب السلف ص 252).
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن ابی محمدبن ازهر. رجوع به ابن الازهر شود.
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن ابی وحشیه . رجوع به ابی بشر جعفر شود.
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین بن احمدبن جعفر سراج معروف به قاری بغدادی و ابن سراج مکنی به ابومحمد، (417 - 500 هَ . ق .) ادیب و...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن احمدبن طلحة، المقتدر باﷲ المعتضدبن الموفق مکنی به ابوالفضل خلیفه ٔ عباسی (282 - 320 هَ . ق .) در بغداد متولد شد. ...
جعفر. [ ج َ ف َ] (اِخ ) ابن احمدبن علی قمی مکنی به ابومحمد از رجال حدیث شیعه است و کتابهای زیر از آثار اوست : کتاب العروس ، کتاب المسلسلا...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد حسن بن عیسی حلی ملقب به کمال الدین و مکنی به ابویحیی (1277 - 1315 هَ . ق .) شاعر و از مردم حله ب...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲۰ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.