جعموس
نویسه گردانی:
JʽMWS
جعموس . [ ج ُ ] (ع اِ) پلیدی مردم و غیر آن . (منتهی الارب ). غائط. گوه . گه . فضله . ج ، جعامیس . رجوع به جعامیس و جعمسه شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جاموس . (معرب ، اِ) گاومیش . ۞ (منتهی الارب ). معرب گامیش که مخفف گاومیش است . در این دیار مردم این زمانه بجهت تفرقه ٔ نر و ماده ٔ نر را ج...
جاموس . [ ] (اِخ ) نام مردابی است در رامهرمز.
جاموس البحر. [ سُل ْ ب َ] (ع اِ مرکب ) فرس النهر. رجوع به فرس النهر شود.