جفاء
نویسه گردانی:
JFAʼ
جفاء. [ ج َ ] (ع مص ) ملازم نگردیدن مال خود را. || برداشتن زین را ازپشت اسب . (منتهی الارب ). || قرار ناگرفتن چیزی بر جای خویش . (تاج المصادر بیهقی ). قرار نایافتن چیزی بر جای خویش . (المصادر زوزنی ). || دور شدن . (منتهی الارب ). تغییر مکان دادن . دور شدن ازکسی . بریدن از کسی . خلاف وفا. || درشت و بدخوی شدن . (منتهی الارب ). || (اِمص ) ستمگری . ظلم . جور. اعداء. خشونت . غلظت . مقابل رقت و وفا.
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جفا پسندیدن . [ ج َ پ َ س َ دَ ] (مص مرکب ) ستم و جفا بر کسی روا داشتن .کسی را سزاوار و لایق ستم و ظلم دانستن : به یک خرده مپسند بر وی جفاب...