اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جفا کشیدن

نویسه گردانی: JFA KŠYDN
جفا کشیدن .[ ج َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) جفا بردن . متحمل جفا وستم شدن . آزار و ظلم کسی را تحمل کردن :
جفای عشق تو چندان که میکشد سعدی
خیال عشق تو از سر نمیکند بیرون .

سعدی .


شرطست جفا کشیدن از یار
خمرست و خمار و گلبن و خار.

سعدی .


ز دوستان بجفا سیر گشت ، مردی نیست
جفای دوست زنم ، گر نه مردوار کشم .

سعدی .


رجوع به جفا بردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.