اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جلدی کردن

نویسه گردانی: JLDY KRDN
جلدی کردن . [ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تصرم . (تاج المصادر بیهقی ). تَجَلﱡد. جلدی نمودن :
به جنگ جلدی کردند لیکن آخر کار
به تیر سلطان بردند عمر خویش به سر.

فرخی .


... طاهر جلدی کرد و خردمندی چون گفته بود او معتمد است ، قول او را خلاف نیاورد. (تاریخ سیستان ).
ای برادر بیا و جلدی کن
... چو آنچنان بینی .

خاقانی .


قوم گفتندش مکن جلدی برو
تا نگردد جامه ٔ جانت گرو.

مولوی (مثنوی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.