اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جلو

نویسه گردانی: JLW
جلو. [ ج ِ ل َ ] (ترکی ، ق ) پیش . قبل . قدام . (ناظم الاطباء). || روبروی . مقابل . || پیشگاه . (ناظم الاطباء). (ناظم الاطباء). رجوع به جَلَو شود.
- از جلو کسی درآمدن ؛ خدمت و احسان بکسی کردن . (فرهنگ نظام ).
- || خوب بحساب کسی رسیدن .
- جلو انداختن ؛ پیش انداختن . (ناظم الاطباء).
- جلو چادر ؛ پیشگاه خیمه . (ناظم الاطباء).
- جلودار ؛ نوکری که عنان اسب و غیره را گرفته و مقدم بر آن میرود.
- جلو کسی رفتن ؛ پیش باز کردن کسی را. (ناظم الاطباء).
- || حمله کردن بر کسی . (ناظم الاطباء).
- جلو گرفتن ، جلوگیری کردن ؛ مانع شدن از پیش آمدن چیزی یا کسی . (فرهنگ نظام ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
جلو گرفتن . [ ج ِ ل ُ / ل َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب )مانع شدن از پیش آمدن چیزی یا کسی . (فرهنگ نظام ).
جلو چاپان . [ ج ِ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در پنج هزارگزی شمال ارومیه و 1500گزی خاور شوسه ٔ ارومی...
جلو گیرنگه . [ ج ِ ل ُ رَ گ ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان 2 بخش هرسین شهرستان کرمانشاه واقع در 22هزارگزی جنوب باختری هرسین و دوهزارگزی گنجوا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۸/۱۲/۲۴
1
1

واژهٔ جُلو به صورت جو-رو (لو) در اوستایی و فارسی به معنی آن چیزی است که در پیش روی هست.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.