اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جمل

نویسه گردانی: JML
جمل . [ ج َ م َ ] (اِخ ) (جنگ ...) جنگی است که در ماه جمادی الاخری سال سی وشش هجری میان عایشه و اتباع وی باامیرالمؤمنین علی علیه السلام اتفاق افتاد و چون عایشه بر شتری بنام عسکر سوار بود این وقعه بنام وقعه ٔ جمل خوانده شد. خلاصه ٔ آن اینکه طلحه و زبیر نخست در مدینه با امیرالمؤمنین علی (ع ) بیعت کردند ولی چیزی نگذشت که بیعت خود را شکستند و بسوی مکه رهسپار شدند و با عایشه زوجه ٔ رسول خدا (ص ) ملاقات کردند و با همدستی یکدیگر مردم را بخون خواهی عثمان فراخواندند و با سپاهی در حدود سه هزار تن بسوی بصره حرکت کردند. از آنطرف چون علی علیه السلام از ماجرا آگاه گشت تجهیز قوا فرمود و آنگاه خود بمیان هر دو صف لشکر آمد و زبان بنصیحت عایشه و طلحه و زبیر گشاد و عایشه را بر بیرون آمدن از حریم حرم و طلحه و زبیر را بر شکستن بیعت ملامت فرمود و چون دید که صلح امکان پذیر نیست یکی از مسلمانان را با مصحف مجید در میان مخالفان فرستادکه آنان را بسوی حق دعوت نماید ولی او را بقتل رسانیدند و با این عمل آتش جنگ شعله ور شد. مردم بصره گرداگرد شتر عایشه برای حفظ و حراست آن می جنگیدند و خون گروه بسیاری ریخته شد و حضرت امیر محمدبن ابی بکر و مالک اشتر و جمعی دیگر را فرمود که آن شتر را پی کنند و آنان پس از حملات پی درپی خود را بشتر رساندند و مالک اشتر دو پای جمل را پی کرد. در کشف الغمه آمده که در این روز 16790 کس از لشکر عایشه بقتل رسیدند و از لشکر امیرالمؤمنین 1070 کس شهید شدند، و در تاریخ گزیده آمده که در آن جنگ هشتهزار یا هفده هزار کس کشته شدند ازجمله هزار نفر از پیروان علی علیه السلام بودند. طلحه و زبیر نیز کشته شدند و جنگ با پیروزی علی علیه السلام پایان پذیرفت . رجوع به حبیب السیر چ قدیم جزو 4 از ج 1 ص 180، 181 و دایرةالمعارف فرید وجدی ج 3و تاریخ گزیده و کشف الغمه و منتهی الاَّمال قمی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
جمل . [ ج َ م َ ](اِخ ) سلیمان بن عمربن منصور شافعی ازهری . از بزرگان عرفا و صوفیه است . وی در قاهره فقه و حدیث و اصول خلوتیه را فراگرفت و ...
(jamal) این واژه در عربی به معنی شتر است؛ ولی ریشه ی آن سنسکریت است و در آن زبان کرمله kramela (دارای گامهای منظم) بوده است؛ و چون ابتدا به ساکن در عر...
بئر جمل . [ ب ِءْ رِ ج َ م َ ] (اِخ ) نام محلی در مدینة. (از معجم البلدان ).
عمر جمل . [ ع ُ م َرِ ج َ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲ جمل . صوفی بود. او راست : التحفة البهیة الحسناء فی شرح اسماء ربنا الحسنی که در سال 119...
عین جمل . [ ع َ ن ِ ج َ م َ ] (اِخ ) چشمه ای است در نواحی کوفه از نجف ، در نزدیکی قُطقُطانة. و آن را با چند چشمه ٔ دیگر «عیون » نامند. از آنجا ...
لحیا جمل . [ ل َح ْ ج َم َ ] (اِخ ) موضعی است میان مکه و مدینه و آن عقبه ٔ جحفه است بر هفت میلی سقیا. لَحی جَمَل و لِحی جَمَل نیز گویند. ...
لحیاجمل . [ ل َح ْ ج َ م َ ] (اِخ ) (تثنیه ) دو کوهند به یمامه دیار قشیر. (معجم البلدان در کلمه ٔ جمل ).
لحی جمل . [ ل َ ی ُ ج َ م َ ] (اِخ ) نام چند موضع: موضعی است میان مدینه و فید. موضعی است میان حرمین و به مدینه نزدیکتر است . موضعی است می...
حروف جُمَل یا حساب جمل به معنی ارزش عددی حروف الفبا و واژگان است. یونانی‌ها به این نوع محاسبه ایزوپسفی گفته‌اند و یهودیان آنرا به نام «گماتریا» می‌شنا...
حساب جمل . [ ح ِ ب ِ ج ُم ْ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمارش به وسیله ٔ حروف ابجد که در هشت جمله ٔ «ابجد» «هوز« »حطی » «کلمن « »سعفص « »قرش...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.