جناح
نویسه گردانی:
JNAḤ
جناح . [ ج ُ ] (ع اِ) گروهی از هر چیز. (منتهی الارب ). رجوع به جَناح شود. || گناه . (منتهی الارب ). گویند معرب گناه است . (اقرب الموارد). بزه . (ترجمان علامه ترتیب عادل ). ذَنْب . اثم : لا جناح علیکم ؛ باکی بر شما نیست . گناهی بر شما نیست . || میل . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جناة. [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جانی ، بمعنی گناهکار و چیننده ٔ میوه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
جناة. [ ج َ ] (ع اِ) یکی جَنی ̍، و آن میوه ٔ تازه و چیده است . (منتهی الارب ).