اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جنجال

نویسه گردانی: JNJAL
جنجال . [ ج َ ] (اِ) جار و جنجال ، سر و صدا. آواز. هیاهو. آشوب . شلوغی . ازدحام . همهمه . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
هو و جنجال . [ هََ / هُو وُ ج َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) هیاهو. سر و صدا. جار و جنجال .
جنجال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرق بخش حومه ٔ شهرستان قوچان در 36هزارگزی جنوب باختری قوچان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای ...
شرف جنجال . [ ش َ رَ ج َ ] (اِخ ) نام و لقب زنی معروف به پرگویی و داد و فریاد. و امروزه به مزاح برای هر زن پرگوی و پرخنده علم شده است :...
جار و جنجال . [ رُ ج َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) سر و صدا. فریاد. نزاع و کشمکش . دادو بیداد: جار و جنجال میکنند. جار و جنجال نکنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۸۹/۰۲/۰۵ Iran
0
1

در پهلوی میشود علی لاقاعده کلمه جنجال را به صورت جن-جر یعنی جای جار و داد و بیداد و همهمه بازسازی کرد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.