اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جنده

نویسه گردانی: JNDH
جنده . [ ج ِ دَ / دِ ] (ص ) زن بدعمل . بدکاره . زن تباه کار که شغلش تبهکاریست . فاحشه . روسبی . قحبه . غر. در وجه تسمیه ٔ این کلمه حدسهای مختلف زده اند. (از فرهنگ فارسی معین ). || در تداول مردم قزوین ، صورتی از ژنده ، یعنی کهنه یعنی پارچه از جامه ٔ کهن . (یادداشت مؤلف ).
- جنده باز ؛ که بدنبال زنان بدکار رود تا کام برگیرد.
- جنده بازی ؛ عمل جنده باز.
- جنده خانه ؛ فاحشه خانه . جایی برای جندگان .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
جنده کلی .[ ج َ دَ ک ُ ] (اِخ ) نام یکی از محلات چهاردانگه . رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 167 شود.
مردی که در ازای تن فروشی پول می گیرد. مردی که زنان تک پر را در ازای پول میکند.
رجوع به [dehkhodaworddetail-95ee5f49d6a74d54a8d0c8ec63bed79e-fa.html جنده] شخصی که مادر بدکار دارد || توهین به مادر شخص [dehkhodaworddetail-95ee5f...
جنده رودبار. [ ج َ دَ رو ] (اِخ ) یکی از ییلاقات سخت سر. رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 203 شود.
جندح . [ ج َ دَ ] (ع اِ) قسمی از گیاه . (اقرب الموارد).
جندح . [ ج َ دَ ] (اِخ ) نام امرءالقیس بن حجر کندی است . (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
علی
۱۳۹۹/۰۸/۱۱
28
25

جنده کلمه ایست که ریشه قدیمی درایران دارد کلمه ایست برگرفته ازبومیان ایران فعلی که دراین سرزمین ساکن بودن یعنی بلوچها جند درزبان بلوچی یعنی خود ده همان دادن است یعنی خودشو به دیگران میده البته غیر ازبلوچها اطلاعی ندارم که کسان دیگر اینو استفاده کنن پس ریشه این کلمه به بلوچها برمیگردد


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.