جوالدوز. [ ج َ
/ ج ُ ] (اِ مرکب ) سوزنی بزرگ و درشت برای دوختن توبره و جوال و امثال آن . مِسَلّة. (زمخشری ). سوزن کلان که جوال به آن دوزند. (آنندراج )
: سعدی خط سبز دوست دارد
نه هر علف جوال دوزی .
سعدی .
-
امثال :
احمدک وقتی بیکار میماند جوالدوز بخود میزند .
یک سوزن به خود بزن یک جوالدوز به دیگران .
|| (نف مرکب ) آنکه جوال دوزد. دوزنده ٔ جوال .