جوانب
نویسه گردانی:
JWʼNB
جوانب . [ ج َ ن ِ ] (ع اِ)ج ِ جانب . اکناف . پهلوها. (منتهی الارب ) : وبرفق و مدارا بر همه ٔ جوانب زندگانی میکرد. (کلیله و دمنه ). بر حوالی و جوانب آن هزار قصر از سنگ بنیادنهاده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). رجوع به جانب شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جنبه های گوناگون چیزی (فرهنگ بزرگ سخن) همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پیروگان pirugān (مانوی: payrog با پسوند جمع آن) ***فانکو آدینات 091636578...