اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جودان

نویسه گردانی: JWDʼN
جودان . [ ج َ / جُو ] (اِ مرکب ) نوعی از کافور بود بغایت خوشبوی برخلاف کافور میت و آنرا خورند. || چینه دان مرغان را نیز گویند. || نوعی از چوب بید باشد که دسته ٔ بیل کنند. (برهان ). در دره ٔ کرج جودانک گویند. (حاشیه ٔ برهان ) ۞ . || سیاهیی را گویند شبیه بدانه ٔ جو در میان دندان اسب و خر و امثال آن که جوانی و پیری آنها را از آن شناسند و چون آن برطرف شود حکم بر سال اسب و خر نتوان کرد. || جنسی از انار هم هست که دانه ٔ آن خشک و بی آب میباشد. (برهان ). رجوع به جودانه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
جودان . [ ج َ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان نیمور بخش حومه ٔ شهرستان محلات دارای 136 تن سکنه . آب از رودخانه ٔ لعل یار. محصول غلات ، پنبه و ش...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.