گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جوژه نویسه گردانی: JWŽH جوژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) جوجه است که بچه ٔ مرغ باشد. (برهان ) : چون پند فرومایه سوی جوژه گرایدشاهین ستنبه به تذروان کند آهنگ . جلاب بخاری .گوشت ماکیان جوژه حرارت معده را ساکن کند بخاصیت . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به جوجه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی جوژه دوک جوژه دوک . [ ژَ / ژِ ] (اِ مرکب ) رخنه وشکاف کمر دوک را گویند که در وقت رشتن پنبه ریسمان چرخ را بر آن اندازند. (برهان ). شکاف کمر دوک که ... جوجه جوژه جوجه /juje/ معنی بچۀ هر پرنده که تازه از تخم درآمده باشد بهویژه مرغ خانگی. فرهنگ فارسی عمید /////////////////////////////////////////////////////////... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود