اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جوق

نویسه گردانی: JWQ
جوق . [ ج َ وَ ] (ع مص ) کج شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
قلعه جوق الفلو. [ ق َ ع َ اِ ل َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اوچ تپه بخش ترکمان شهرستان میانه ، واقع در 23هزارگزی جنوب بخش و 17هزارگزی شوسه ٔ ...
تپه ایلاق جوق مربوط به هزاره ۵ -قرن ۴و۵ ه.ق است و در شهرستان درگز، بخش چاپشلو، روستای ایلاق جوق واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶...
جوغ . (اِ) ۞ بروزن دوغ ، چوبی را گویند که در وقت زراعت کردن بر گردن گاو نهند. (برهان ). رجوع به جغ و یوغ و جه شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.