جهم
نویسه گردانی:
JHM
جهم . [ ج َ ] (ع مص ) روی ترش کردن . (تاج المصادر). ترش رویی کردن . (منتهی الارب ). روبرو شدن با کسی با رویی ترش و عبوس .(اقرب الموارد). ناخوش آمدن . (المصادر زوزنی ). || (ص ) روی ترش و زشت . (منتهی الارب ). گویند هو جهم الوجه . (منتهی الارب ). رجوع به جَهِم شود. || عاجز ضعیف . (منتهی الارب ). || (اِ) شیر. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). ج ، اجهام . (مهذب الاسماء). شیر درنده . (آنندراج ). و این از اضداد است .
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
جحم . [ ج َ ](ع مص ) برافروختن آتش را. (از منتهی الارب ) (المنجد)(آنندراج ). || زبانه کشیدن آتش . (از منتهی الارب ) (المنجد) (اقرب الموارد)....
جحم . [ ج ُ ح ُ ] (ع ص ، اِ) مردمان کم حیا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). ج ِ اَجْحَم . (منتهی الارب ).