اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جی

نویسه گردانی: JY
جی ٔ. [ ج َی ْءْ ] (ع مص ) آمدن . مَجی ٔ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جیئة شود. || رفتن : جاء الیه ؛ ذهب . (اقرب الموارد). || آوردن : جاء بک ؛ آورد تو را. || غالب آمدن به آمدن . (از منتهی الارب )(اقرب الموارد). || گردیدن . (منتهی الارب )(ذیل اقرب الموارد). || انجام دادن . (اقرب الموارد) : لقد جئتم شیئاً ادّاً. (قرآن 91/19). بجای آوردید کاری زشت . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۸ ثانیه
قلعه جی . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اورامان ، بخش رزاب شهرستان سنندج ، واقع در 18هزارگزی شمال باختر رزاب و 10هزارگزی شمال راه ا...
جی ژوان : میعادگاه عاشقان / محل قرار عاشق و معشوق
نقطۀ جی. (کالبد شناسی) (انگلیسی: «G-Spot» که مخففِ «Gräfenberg Spot» است) موضع جی، نام موضعی نخود شکل در مهبل. کلمۀ «Gräfenberg» نام خانوادگی متخصص ز...
موضع جی. رجوع شود به نقطۀ جی.
بستان جی . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) رجوع به بستان چی شود.
جی افرام . [ ] (اِخ ) نام پیغمبری است از پیغمبران عجم . (برهان قاطع). جی افرام وجی آلاد نام دو تن از حکمای قدیم ایران بوده . پارسیان قدیم...
ارسلان جی . [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن احمد تکودار. رجوع به حبط ج 2 ص 42 شود.
رجوع کنید به Wikipedia OpenGL Extension to the X Window System http://en.wikipedia.org/wiki/GLX
بی جی نام بنیانگذاراین مکتب است که تمامی خواسته این مکتب ازادی و برابری است
نام بنیان گذار مکتب بی جی ایسم
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.