گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جیحون نویسه گردانی: JYḤWN جیحون . [ ج َ ] (اِخ ) رودی به آسیای صغیر و نام باستانی آن پیراموس ۞ است و این غیر جیحون آسیاست . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی جیحون جیحون . [ ج َ / ج ِ ] (اِ) رود. رودخانه . (فرهنگ فارسی معین ). جیحون جیحون . [ ج َ ] (اِخ ) جیحان . جاحان . جهان . رودی است در شام . رجوع به جیحان شود. جیحون جیحون . [ ج َ ] (اِخ ) ۞ نهر بلخ که بخوارزم منتهی میشود. (منتهی الارب ). آمویه . آبی است میان خراسان و ماوراءالنهر نزدیک بلخ . (آنندراج ).... جیحون جیحون . [ ج َ ] (اِخ ) آقای محمد یزدی تاج الشعرا، از شعرای مشهور است . او راست : مرا ترکی است مشکین موی و نسرین بوی و سیمین برسهالب مشتری غبغ... جیحون (جیهون): این نام در سنسکریت: jihān (جای زایش و رها سازی) که واژه ی جهان نیز از همین واژه ساخته شده است؛ و همان گونه که در پارسی خانه را خونه گویند، جی... رود جیحون رود بزرگ جیهون رود بزرگ جیهون (جیحون): این نام در سنسکریت: jihān (جای زایش و رها سازی) که واژه ی جهان نیز از همین واژه ساخته شده است؛ و همان گونه که در پارسی خانه را خونه گویند، جی... جیهون جیهون . [ ج َ ] (اِخ ) جیحون . نام رود معروف در ترکستان ، آنرا بفارسی آمودریا و در زمان قدیمتر وخشاب میگفتند که به یونانی همین کلمه ٔ ایرانی ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود