اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جیم

نویسه گردانی: JYM
جیم . (ع ص ، اِ) شتر سخت آرزومند ضراب . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد از تاج العروس ). اشتر تیزشهوة. (مهذب الاسماء). || دیبا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || حرفی است از حروف هجا، و مؤنث نیز آید. (منتهی الارب ). پنجمین حرف از حروف هجا. (از اقرب الموارد). تلفظ حرف پنجم از حروف تهجی و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد سه و در حساب ترتیبی نماینده ٔ عدد شش باشد :
زلف تو سیم تو از دزد نگه خواهد داشت
بخم و پیچ برافکنده چو جیم اندر جیم .

فرخی .


زبهر آنکه بجعد و بزلف او مانم
بحیله تن را گه جیم کردمی گه دال .

فرخی .


دهان تنگ تو میم است گویی
شکنج زلف تو جیم است گویی .

نظامی .


زلف سیهش بشکل جیمی
قدش چو الف دهن چو میمی .

نظامی .


|| (مص ) جیم نوشتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): جیم جیماً؛ جیم نوشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ماماجیم جیم . (اِ مرکب )در تداول عامه ، نوعی حلوا از جنس حلوا جوزی که آن را به صورت قرصهای پهن و نازک (به بزرگی نان شیرمال ونازکتر از آ...
سین جیم. سؤال (س) و جواب (ج). سین جیم کردن. بازخواست کردن، مؤاخذه کردن.
جیم آباد. (اِخ ) دهی از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. جلگه ای معتدل است . سکنه 918 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، بنش...
جیم شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، رفتن پنهانی بی آنکه حضار آگاه شوند. غائب شدن و رفتن بی التفات حاضرین . کالیدن . دک شدن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.