اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چاپلوسی

نویسه گردانی: CAPLWSY
چاپلوسی . (حامص ) تملق . چرب زبانی . خوشامدگویی . دُم لیسه . کرنش . ذَملَقه ، چاپلوسی و با همدیگر نرمی نمودن . مَلِق ، چاپلوسی و دوستی و نرمی بسیار کردن و به زبان بخشیدن نه به دل . (منتهی الارب ) : بر درگاه پادشاه چاپلوسی و چرب زبانی کردن . (کلیله ودمنه ).
چو ویسه فتنه ای در شهدبوسی
چو دایه آیتی در چاپلوس .

نظامی (خسرو و شیرین ).


بر در خرگه ، سگان ترکمان
چاپلوسی کرده پیش میهمان .

مولوی .


به دلداری و چاپلوسی و فن
کشیدش سوی خانه ٔ خویشتن .

سعدی (بوستان ).


از هواداری ما و تو چو مستغنی است یار
ای رقیب این چاپلوسی و لوندی تا بکی ؟.

کمال خجندی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
چاپلوسی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تملق گفتن . به دروغ و ریا و تظاهر سخنی گفتن با عملی انجام دادن . به دروغ و ریا و تظاهر کسی را ستودن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.