اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چارپاره

نویسه گردانی: CARPARH
چارپاره . [ رَ / رِ ](اِ مرکب ) نوعی گلوله ٔ تفنگ . قطعات سرب غیر منتظم بریده کوچکتر از گلوله و بزرگتر از ساچمه . گلوله ٔ تفنگ که چهار یک گلوله های عادی است . نوعی گلوله ٔ غیر مدور که از سرب میریزند و بیشتر در تفنگ های سرپر قدیم .بکار میرفت . نوعی ساچمه ٔ بزرگ . یک قسمت از چهار قسمت گلوله ٔ تفنگ . قسمی گلوله مخصوص تفنگ و توپ . گلوله را چون به چهار قسمت کنند هر قسمت آن چهارپاره است که بجای ساچمه در تفنگ بکار برند. || نوعی رقص . (آنندراج ). || نام سازی که چهار وصل دارد. (آنندراج ). || وصله ٔ کفش . (ناظم الاطباء). یک جفت زنگ رقاصی . (ناظم الاطباء) :
به چارپاره ٔ زنگی به باد هرزه ٔ دزد
به بانگ زنگل نباش و کُم کُم نقاب .

خاقانی .


|| یک چهارم خشت و آجر که در بنایی مصطلح است . پاره های آجر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
چارپاره زن . [ رَ / رِ زَ ] (نف مرکب ) کسی که چارپاره زند و چارپاره زدن داند.نوازنده ٔ ساز مخصوص که چارپاره نام دارد : لاجرم شاید اربه رس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.