اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چراغ برافروختن

نویسه گردانی: CRʼḠ BRʼFRWḴTN
چراغ برافروختن . [ چ َ / چ ِ ب َاَ ت َ ] (مص مرکب ) چراغ افروختن . چراغ برکردن و چراغ برگرفتن و چراغ روشن کردن . (آنندراج ) :
شبی زیت فکرت همی سوختم
چراغ بلاغت برافروختم .

سعدی .


|| کنایه است از رسیدن بدولت . (آنندراج ). رجوع به چراغ برکردن و چراغ روشن کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.