اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چرخ تاب

نویسه گردانی: CRḴ TAB
چرخ تاب . [چ َ ] (نف مرکب ) مرادف آسمان تاب . (آنندراج ). تابنده ٔبر چرخ . کنایه از ماه و اختران تابناک :
بروز مردی او کیست شه سوار فلک
غزاله نام زنی چرختاب و چرخ نشین .

سلمان ساوجی .


گر ماه چرخ تاب گشاید نقاب را
خواهد نشاند در پس چرخ آفتاب را.

سیفی (از آنندراج ).


۞
|| مجازاً بمعنی زیبارخان و ماهرویان . || آنکه ابریشم را بر چرخ تاب دهد برای باریک و دراز شدن . (آنندراج ). کسی که ابریشم را بر چرخ تاب دهد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.