اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چرخ زن

نویسه گردانی: CRḴ ZN
چرخ زن . [ چ َ خ ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )چرخ پیرزن . آلت پنبه ریسی . آلت ریسندگی :
چرخ چون چرخ زنان نالانست
دل ز چرخ اینهمه نالان چه کنم .

خاقانی .


رجوع به چرخ ِ پیرزن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
چرخ زن .[ چ َ زَ ] (نف مرکب ) کنایه از رقاص باشد. (برهان ) (آنندراج ). رقاص . (ناظم الاطباء). بازیگر : در وجد و حال همچو حمام است چرخ زن بر دید...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.