گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چریدن نویسه گردانی: CRYDN چریدن . [ چ ُ دَ ] (مص ) درلهجه ٔ قزوینی ، ۞ پوسیدن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی چریدن چریدن . [ چ َ دَ ] (مص ) ۞ گیاه خوردن ستوران و چارپا، نسبت آن بسوی طیور نیز آمده . (آنندراج ). گیاه خوردن و علف خوردن چارپا، در باغ و صحرا... چریدن چُ. چکیدن آب از چیزی در گویش کازرونی. نیز چُر گرُفتن و چُراندن(ع.ش) چریدن به لهجه اصفهانی یعنی توجه کردن. مثلاً چریدی معلم چه گفت ؟ به معنی متوجه شدی که معلم چه گفت ؟ گیا چریدن گیا چریدن . [ چ َ دَ ] (مص مرکب ) مخفف گیاه چریدن . علف خواری کردن . در گیاه زار چرا کردن . رجوع به گیاه چریدن شود. گیاه چریدن گیاه چریدن . [ چ َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به گیا چریدن شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود