اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چش

نویسه گردانی:
چش . [ چ َ ] (نف مرخم ) چشنده . و همیشه بطور ترکیب استعمال میگردد، مانندنمک چش . (ناظم الاطباء). و تلخی چش . چشان :
بسا تنگ عیشان تلخی چشان
که آیند در حله دامن کشان .

سعدی .


رجوع به چشیدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
چش داره کا. (مازنی )، برابر قایم باشک بازی و یا "چشم گیرک" (فارسی -افغانستان ) است .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.