چلاق
نویسه گردانی:
CLAQ
چلاق . [ چ ُ ] (ترکی ، ص ) آدمی شل . (آنندراج ). چلاغ . در ترکی «چولاق » به معنی دست شکسته است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ترکی است ، به معنی اشل و اعوج و کسی که دست یا پای شکسته یا بریده دارد لیکن بیشتر در پا مستعمل است . کسی که یک دست یا هر دو دست او پیچان و کج باشد. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ).
- امثال :
وقت کار کردن چلاقم ، وقت خوردن قلچماقم !
و رجوع به چلاغ شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
چلاغ . [ چ ُ ] (ترکی ، ص ) شل و شیشله . (ناظم الاطباء). آنکه یک پای ندارد یا یک پای او فالج دارد. و رجوع به چلاق شود. || آنکه دست ندارد...
چنگ و چلاغ . [ چ َ گ ُ چ ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) خمیده و لنگ و افلیج . کوژپشت و لنگ .