اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چوگان باز

نویسه گردانی: CWGAN BAZ
چوگان باز. [ چ َ / چُو گام ْ ] (نف مرکب ) که به بازی چوگان پردازد. آنکه با چوگان بازی کند. (از آنندراج ). کسی که چوگان بازی میکند. (ناظم الاطباء) :
ناوک اندازی و زوبین فکن و سخت کمان
پهنه بازی و کمندافکنی و چوگان باز.

فرخی .


جعد او بر پرند کشتی گیر
زلف او بر حریر چوگان باز.

فرخی .


سر آن ترک چوگان باز، خود گردم که پیوسته
قدم را چون سر چوگان زلف خود دو تا خواهد.

امیرخسرو دهلوی (از آنندراج ).


- سپهر چوگان باز ؛ سپهر بازیگر. سپهر کجرفتار رنگارنگ . سپهر حیله ساز. سپهرحیله گر :
در سلاح و سواری و تک و تاز
گوی برد از سپهر چوگان باز.

نظامی .


- فلک چوگان باز ؛ سپهر چوگان باز. فلک بازیگر. فلک غدار. فلک حیله ساز :
گرد گردان و فریبانت همی برد چوگوی
تا چو چوگانت بکرد این فلک چوگان باز.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.